...In the memorial of you
نبودنت هرگز سخت نبود وقتی همه ی بود من تندیسی است خوش تراش ازچشمان و شانه های تو!انگار که همه ی رسالت وجودی من ماندن تو بود...انگار که من آمدم تا تو هرگز فراموش نشوی ...و چه معجزه ای است این عشق به نادیده ها...و این همان حسی است که نه هوس است و نه غریزه!و این همان حسی است که لایق همسنگ شدن با واژه ی ناشناخته عشق را دارد شاید!
نبودنت هرگز سخت نبود وقتی همه ی بود من تندیسی است خوش تراش ازچشمان و شانه های تو!انگار که همه ی رسالت وجودی من ماندن تو بود...انگار که من آمدم تا تو هرگز فراموش نشوی ...و چه معجزه ای است این عشق به نادیده ها...و این همان حسی است که نه هوس است و نه غریزه!و این همان حسی است که لایق همسنگ شدن با واژه ی ناشناخته عشق را دارد شاید!