ملّتی با شاخ های سبز...
پشت چراغ قرمز در انتظار سبز بعدی مونده بودم که پسر دستفروش شاخ به سردرحال بازاریابی شاخ های صورتی جدیدش توجهم رو به خودش جلب کرد و یکهو منو برد به شب های آخر تبلیغات که باتوم و شاخ های سبز نورانی بازار گرمی پیدا کرده بود و می شد با یه کم دست تو جیب مبارک کردن به هاله نورانی ای رسید که در مقایسه با رقیب حرفی تازه برای گفتن داشت...یکی از آن شب ها که در حال تبلیغات تو خیابان بودیم آرزو کردم کاش بچه بودم و می تونستم یکی از این شا خ های سبز نورانی بخرم و تو عالم بچگی همه انرژی و شادیم رو برای تغییر زندگی کنم...عجبا که خدا 23 خرداد آرزوم رو تو همین سن و سال برآورده کرد(!)نتیجه بازی شاخ های سبزی را رو سر هممون در آورد(!)باتومش هم الحق در مقایسه با آن آلت فانتزی اختراع قابل تحسین چند کاره ای بود(!)
پ.ن:پشت آن چراغ در حال رفتن به یه مهمونی بودم، مهمونی ای که صاحب خونه دعوتش را بدون اطلاع دادن به من پس گرفته بود!(اینجوریاست دیگه) و من پشت در خونشون فهمیدم با کلی از احساس شرمندگی که چرا مزاحمشون شدم(!)البته این تو دنیای وارونه عجیب نیست...عجیب نیست که الآن ما محاکمه میشیم که چرا به رٲی ملت بی شاخ احترام نذاشتیم و نمی ذاریم...تو روزگار ما معترض به تخلف بجای متخلف محاکمه میشه...و ما همچنان محکومیم چون فکر داریم و تنها چیز غیر قابل فیلتر شدن همین فکر ماست.
پشت چراغ قرمز در انتظار سبز بعدی مونده بودم که پسر دستفروش شاخ به سردرحال بازاریابی شاخ های صورتی جدیدش توجهم رو به خودش جلب کرد و یکهو منو برد به شب های آخر تبلیغات که باتوم و شاخ های سبز نورانی بازار گرمی پیدا کرده بود و می شد با یه کم دست تو جیب مبارک کردن به هاله نورانی ای رسید که در مقایسه با رقیب حرفی تازه برای گفتن داشت...یکی از آن شب ها که در حال تبلیغات تو خیابان بودیم آرزو کردم کاش بچه بودم و می تونستم یکی از این شا خ های سبز نورانی بخرم و تو عالم بچگی همه انرژی و شادیم رو برای تغییر زندگی کنم...عجبا که خدا 23 خرداد آرزوم رو تو همین سن و سال برآورده کرد(!)نتیجه بازی شاخ های سبزی را رو سر هممون در آورد(!)باتومش هم الحق در مقایسه با آن آلت فانتزی اختراع قابل تحسین چند کاره ای بود(!)
پ.ن:پشت آن چراغ در حال رفتن به یه مهمونی بودم، مهمونی ای که صاحب خونه دعوتش را بدون اطلاع دادن به من پس گرفته بود!(اینجوریاست دیگه) و من پشت در خونشون فهمیدم با کلی از احساس شرمندگی که چرا مزاحمشون شدم(!)البته این تو دنیای وارونه عجیب نیست...عجیب نیست که الآن ما محاکمه میشیم که چرا به رٲی ملت بی شاخ احترام نذاشتیم و نمی ذاریم...تو روزگار ما معترض به تخلف بجای متخلف محاکمه میشه...و ما همچنان محکومیم چون فکر داریم و تنها چیز غیر قابل فیلتر شدن همین فکر ماست.