الي بر روي صندلي داغ...
1-بدترین اتفاق زندگیم: ندارم و نخواهم داشت از آنجاكه همه چيز تو دنيا نسبيه بعدا مي فهميم بد رو ميشد بست به مثال"عدو سبب خير شود گر خودت خواهي"!
٢-بهترین اتفاق زندگی: قبولي انواع كنكور هايي كه در زندگيم دادم از كارداني به كارشناسي از كارشناسي به ارشد واحتمالا تمومش ميكنم چون ديگه حوصله دكترا مخصوصن تو ايران را ندارم!(اصرار نكنين )
۳-بدترین تصمیم: تصميم كبري
۴-بزرگترین پشمیانی: زندگي نكردن!
۵-بهترین تصمیم :در حال زندگي كردن...
۶-فرد تاثیرگذار زندگی م: خانوادم
۷-چه آرزویی دارم: خودم را بشناسم
۸-اعتقاد به معجزه: اگرم باشه براي من نميوفته!اينو ناخوداگاهم گفت خواستم بي سانسور بنويسمش !ولي افتاده و خواهد افتاد اما شايد تعدادش انقدر زياده كه به چشم چشم سفيد من نمياد!
۹-چقدر خوش شانسم: اصلن...اينم البت مصداق بالاست(منو ببخش الي!)
۱۰-از کی بدم میاد: هيچ كس(البته دور از جونه هيچ كس عزيز)
۱۱-تاحالا دل کسی رو شکوندم: بسيار اونم دل كسايي رو كه زندگيشون را برام گذاشتن مثل مادرم!
۱۲-دلیل انتخاب اسم وبلاگ : خودشيفتگي مفرد و از آنجاكه نقطه پرگار زندگيم خودمم و هرجا برم باز به خودم ودنياي خودم ميرسم...روزگار الي!
۱۳-کی رو از بچه های وب بیشتر دوست دارم: هركي بيشتر بهم سربزنه(دردناكه اما حقيقت داره!)
۱۴-تعریفی از زندگی خودم: در حال رشد
۱۵-خوشبختی: آرامش
این واژه ها یادآور چی هستند؟!
هلو: برو تو گلو!
خدا: شبا سرم را ميذارم رو پاهاش و باتمام تلاشم براي برابري حقوق زن و مرد اما شرمنده ام كه بگم خداي من هنوز يك "مرد" است!
امام حسین: صداي دسته...صداييكه از بچگي تا به گوشم ميرسيد رو پاهام بندنبودم تا خودم را برسونم بهش و از نزديك ببينم و بشنوم..اما از پارسال ديگه هيچ صدايي دلم را نمي لرزونه!
اشک: براق كننده چشم!كه من اينروزا زياد ميزنم به چشام...
کوه:مامانم
فرار از زندان: هر شب ساعت...از فارسي1!
هوش: داراييه انسان باهوش!
ایمان مبعلی: كي هست؟
ویولن: گردن كج!
رنگ چشم: مشكي
رنگ مورد علاقه : بچه كه بودم زرد...بزرگتر كه شدم آبي حالا صورتي و بنفش...خدا آخر و عاقبت اين مداد رنگي سني مارو به خير كنه!
جواب تلفن و ارتباطات: يكطرفه!
کلام آخر: از ارغواني به خاطر توجه اش به من كمال تشكر را دارم و از همينجا اعلام ميكنم شخص مورد علاقه روزگار الي با اندكي تاخير در بيان احساسات عميق ارغواني اش ٬ سارا مي باشد....
1-بدترین اتفاق زندگیم: ندارم و نخواهم داشت از آنجاكه همه چيز تو دنيا نسبيه بعدا مي فهميم بد رو ميشد بست به مثال"عدو سبب خير شود گر خودت خواهي"!
٢-بهترین اتفاق زندگی: قبولي انواع كنكور هايي كه در زندگيم دادم از كارداني به كارشناسي از كارشناسي به ارشد واحتمالا تمومش ميكنم چون ديگه حوصله دكترا مخصوصن تو ايران را ندارم!(اصرار نكنين )
۳-بدترین تصمیم: تصميم كبري
۴-بزرگترین پشمیانی: زندگي نكردن!
۵-بهترین تصمیم :در حال زندگي كردن...
۶-فرد تاثیرگذار زندگی م: خانوادم
۷-چه آرزویی دارم: خودم را بشناسم
۸-اعتقاد به معجزه: اگرم باشه براي من نميوفته!اينو ناخوداگاهم گفت خواستم بي سانسور بنويسمش !ولي افتاده و خواهد افتاد اما شايد تعدادش انقدر زياده كه به چشم چشم سفيد من نمياد!
۹-چقدر خوش شانسم: اصلن...اينم البت مصداق بالاست(منو ببخش الي!)
۱۰-از کی بدم میاد: هيچ كس(البته دور از جونه هيچ كس عزيز)
۱۱-تاحالا دل کسی رو شکوندم: بسيار اونم دل كسايي رو كه زندگيشون را برام گذاشتن مثل مادرم!
۱۲-دلیل انتخاب اسم وبلاگ : خودشيفتگي مفرد و از آنجاكه نقطه پرگار زندگيم خودمم و هرجا برم باز به خودم ودنياي خودم ميرسم...روزگار الي!
۱۳-کی رو از بچه های وب بیشتر دوست دارم: هركي بيشتر بهم سربزنه(دردناكه اما حقيقت داره!)
۱۴-تعریفی از زندگی خودم: در حال رشد
۱۵-خوشبختی: آرامش
این واژه ها یادآور چی هستند؟!
هلو: برو تو گلو!
خدا: شبا سرم را ميذارم رو پاهاش و باتمام تلاشم براي برابري حقوق زن و مرد اما شرمنده ام كه بگم خداي من هنوز يك "مرد" است!
امام حسین: صداي دسته...صداييكه از بچگي تا به گوشم ميرسيد رو پاهام بندنبودم تا خودم را برسونم بهش و از نزديك ببينم و بشنوم..اما از پارسال ديگه هيچ صدايي دلم را نمي لرزونه!
اشک: براق كننده چشم!كه من اينروزا زياد ميزنم به چشام...
کوه:مامانم
فرار از زندان: هر شب ساعت...از فارسي1!
هوش: داراييه انسان باهوش!
ایمان مبعلی: كي هست؟
ویولن: گردن كج!
رنگ چشم: مشكي
رنگ مورد علاقه : بچه كه بودم زرد...بزرگتر كه شدم آبي حالا صورتي و بنفش...خدا آخر و عاقبت اين مداد رنگي سني مارو به خير كنه!
جواب تلفن و ارتباطات: يكطرفه!
کلام آخر: از ارغواني به خاطر توجه اش به من كمال تشكر را دارم و از همينجا اعلام ميكنم شخص مورد علاقه روزگار الي با اندكي تاخير در بيان احساسات عميق ارغواني اش ٬ سارا مي باشد....
ممنون كه شركت كردي و ممنون كه اسم منو آوردي.
پاسخحذفسلام دوست من
پاسخحذفخوشحالم که هستی و مشغولی
به امید روزهای بهتر
الی عزیزم عجب صندلی داغی...من که سوختم. میام اینجا دوست دارم بنویسم این قلمم بدجوری خشک شده. حرصم درومده اساسی. دوستت دارم.
پاسخحذفخلاقیت جالبی بود...
پاسخحذفحالا حتمن من بايد يه مسابقه ديگه بزارم تا تو دوباره پست بزاري. بنويس خواهر بنويس
پاسخحذف